دانلود پاورپوینت انسان در اسلام - بنام خدا انسان در اسلام مقدمه بحث براین است که در عصری که انسان در عصری که در علوم مختلف پیشرفتهای زیادی ...
دانلود پاورپوینت مسال سیاسی جهان اسلام - 2 مسائل سیاسی جهان اسلام یکی از الزامات شخصیت انسان مسلمان بصیرت و قدرت بر تحلیل رفتارها و پدیده ها ...
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
فداییان اسلام
دبیرکل جمعیت فدایان اسلام گفت: ولایت فقیه مایهی وحدت ملی است و به خاطر همین امروز لبهی پیکان دشمنان به سوی ولایت فقیه است. به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، صبح پنجشنبه در ادامهی مراسم دومین دوره از طرح بصیرت فرماندهان و مسوولان بسیج سپاه ناحیهی شهید بهشتی، محمدمهدی عبدخدایی در سخنانی به معرفی خود پرداخت و گفت: سال 1330 برای اولین بار به زندان رفتم و در سال 1332 آزاد شدم. پس از آن که سال 1335 به دلیل فعالیتهای سیاسی دوباره به زندان رفتم، در سال 43 از زندان آزاد شدم و با توجه به این که از جمعیت فدایان اسلام بودم اگر با نواب صفی دستگیر میشدم قطعا من نیز تیر باران میشدم. دبیرکل جمعیت فدایان اسلام با اشاره به اهمیتِ داشتن بصیرت علمی از سوی بسیجیان به بررسی ریشههای وهابیت پرداخت و گفت: فرزندان وهابیت، سپاه صحابه در پاکستان، طالبان و طرفداران بنلادن و القاعده هستند. آنان از سلفیها هستند که اقدام به جنایتهای مختلف میکنند و در ترجمههای خود اظهار میکنند در زمان پیغمبر نه ائمهی چهار گانه حضور داشتند و نه شیعه و هرچه در این باره گفته شده است کفر است و ریختن خون همهی مسلمانان به غیر از خود را مباح میدانند. عبدخدایی با اشاره به وجود منابع قرآن و حدیث در بررسی وهابیت و تحقیقات بزرگان و علمای شیعه به ویژه آیت الله مکارم شیرازی، به تحلیل سیاسی خود از وهابیت پرداخت و گفت: عبد الوهاب دمشقی در دمشق بوده و از مریدان ابن تیمیه و او از مروجان مذهب ابن تیمیه بوده و تعصب عجیبی داشت که بر آن اساس ریختن خون غیر از متعصبان به خود را مباح میدانست. وی با اشاره به تقسیم بندی وهابیت اظهار کرد: متعصبان وهابیت در قالب روشنفکران آن در عربستان هستند و در پوشش دیگر القاعده، طالبان و گروه صحابه در پاکستان را تشکیل دادهاند. این سه گروه زائدهی تعصب تفکرات عبدالوهاب هستند به طوری که این گروه به هیچ وجه اهل مذاکره نیستند و فقط به نابود کردن اعتقاد دارند. اما تنها بخش روشنفکر آن در عربستان حضور دارند که کمی حاضر به بحث و گفتوگو هستند. اما همین گروه در حالی که تمام کتابهایشان در عربستان آزاد است، اجازهی پخش و یا توزیع حتی یک کتاب شیعه را نیز در عربستان نمیدهند. این گروه تمام آثار اسلام در صدر اسلام را از بین بردهاند و فقط قبر پیغمبر را از بین نبردهاند که برای آن نیز تلاش کردهاند اما به خاطر هجوم مسلمین موفق به این کار نشدهاند؛ اما بقیه آثار ائمه را با خاک یکسان کردند. دبیرکل جمعیت فدایان اسلام افزود: برخلاف آن چه در قرآن کریم آمده است، مجادلهی اهل وهابیت با زور است. او با اشاره به حضور عبدالوهاب در دریه و حضور در کنار صعود الفیصل گفت: عبدالوهاب با الفیصل پیوند بسته و عربستان را از دست فرزندان شریف خارج کرده و حتی با حملهای در کربلا و نجف بین صد تا صد و پنجاه نفر آدم را کشتند و بدین ترتیب در حال حاضر روشنفکران این گروه حاکمان عربستان هستند که همگی آنها سلفی هستند. آنان که اکنون در جهان قتل و جنایت میکنند و خود را مسلمان میدانند از گروه متعصبان وابسطه به این گروه هستند. عبدخدایی دربارهی این گروه و تفکراتشان گفت: آنان با عذاداری مخالفند و آن را خلاف شرع میدانند و در زمانی پیدایش یافتند که اروپاییها و آمریکاییها به وجود نفت در عربستان پی بردند. در پاسخ به آنانی که به دنبال ریشهی بابیها و وهابیها و طرفداران کسروی هستند باید بگویم اینها در یک عصر صد ساله ظهور پیدا کردند. وی با اشاره به ریشههای بابیگری در ایران و حضور میرزا محمد باب گفت: بابیها به شدت از امیرکبیر متنفر هستند چرا که او را در مقابل
2
میرزا محمد باب میدیدند به طوری که با بررسی ریشهی بابیها به شیخ محمد احصایی میرسیم که از احصای عربستان به نجف آمده و پس از آن به یزد مهاجرت کرد و به دنبال نامهی فتحعلیشاه برای حضور در دارالخلافهی تهران از یزد به قزوین آمد و در آنجا خود را رکن چهارم نامید. به طوری که در این تصویر خدا رکن اول، پیغمبر رکن دوم، ائمه رکن سوم و شیخ محمد احصایی رکن چهارم بود. بدین ترتیب علما وی را تکفیر کردند و بدین ترتیب بنیان شیخیه بنا نهاده شد و پس از آن فردی به نام سید کاظم رشتی در نجف اعلام کرد منتظر رکن چهارم بعدی باشید و بعد از این فرد میرزا محمد علی باب پیدا شد.
دبیرکل جمعیت فدایان اسلام با اشاره به خاطرات یک روسی افزود: سیاستمداران روسیه دیدند تجارت روسیه در ایران در حال شکست است و بعد از قرارداد ترکمانچای دیگر قند کلوخه با عنوان این که استخوان روس در آن است خورده نمیشود و روحانیت با اعلام این که کفش روسی نجس است اجازه خرید آن را از مردم گرفته است و بدین ترتیب تجارت روسیه در حال از بین رفتن است. این فرد در خاطرات خود می نویسد با دستور دولتمردان روسی به نجف رفتم تا فردی را پیدا کنم تا این شرایط را تغییر دهد و مسیر حرکت ایرانیان را و پیروی آنان از روحانیت را تغییر دهد. بدین ترتیب در نجف میراز محمدعلی پسر تاجر شیرازی به نام باب را پیدا کردم و از آنجا که وی را فردی با عقدههای فراوان یافتم با وی طرح دوستی ریخته و زمانی که او را میدیدم از جا بلند میشدم و همچون دیدار با ائمه به وی سلام میدادم. در روزهای اول وی تصور میکرد من اشتباه میکنم اما من به وی گفتم در جبین تو نوری میبینم که باید به ایران بروی و مردم آن را هدایت کنی و آنقدر این موضوع را گفتم که او به این نتیجه رسید و به ایران آمد و در عصر ناصرالدین شاه با ادعای آن که بر وی وحی شده است کتاب بیان را نوشت. عبد خدایی با اشاره به شرایط زمان ناصرالدین شاه گفت: در این زمان علما سه دسته بودند؛ عدهیی از آنان جبارین بودند که حاشیهنشین شاه بوده و برخلاف نظر شاه حرفی نمیزدند. مقدسین نیز کسانی بودند که منبر و محراب را در دست گرفته بودند و اینها کسانی بودند که خود را به تقدس زده بودند؛ و در ادامه گروه سوم عالمانی بودند از دستهی روشنفکران که نه دینشان به آنان اجازه میداد حاشیهنشین دستگاه ظالم شاه باشند و نه دانش آنان بهشان اجازه میداد مردم را در این شرایط رها کنند و بدین ترتیب در این شرایط میرزا محمدعلی باب در تهران پیدا شد و بابیگری را در ایران مطرح کرد. آیاتی که وی در میان مردم میخواند آیات قرآن نبود چرا که او آنقدر بیسواد بود که حتی درست خواندن آیههای عربی را بلد نبود و زمانی که یکی از علما ایرادات تلفظ وی را گفت، اظهار کرد که ما علم نحو را از زبان عربی برداشتهایم. وی افزود: بعد از محمدعلی باب، یحیی سپه برادر کوچک میرزا حسین علی وهاب مطرح شد و بعد از آن میرزا حسین علی بها کتاب ایقاء را نوشت و پس از آن عباس افندی، شوقی افندی، و در ادامه راه این روند تکرار شد. و درست در زمانی که ملت ایران نیاز به وحدت داشت تا در برابر دشمن بایستد و قرار داد ترکمانچای را با عمل منفیاش پاره کند، محمدعلی باب پیدا شد و در روزگاری که جهان اسلام نیاز به وحدت داشت تا در برابر اروپا بایستد و قد علم کند، افرادی همچون قادیان و عبدالوهاب پیدا شدند. دبیرکل جمعیت فدایان اسلام خطاب به بسیجیان گفت : اگر خوب دقت کنید میبینید که این افراد و گروهها بیخودی پیدا نشدند؛ اینها همانهایی هستند که خون مسلمین را ریختن را حلال کردند و درست در زمانی که انقلاب اسلامی دروازههای استکبار را میشکند طالبان را علم کردند و سپاه صحابه را در جایی دیگر به وجود آوردند و القاعده را به عنوان چهرهی اسلام معرفی کردند. او خطاب به بسیجیان گفت: وقتی اینها را ملود
4
آمریکا و فرزند خلف آن معرفی میکنیم برای آن است که آنان درست زمانی شکل میگیرند که بچههای شیعه در مقابل صهیونیسم خیانتکار که از کشتن بچههای کوچک خودداری نمیکند سپاه صحابه را به وجود میآورند و این نشان از آن دارد که تاریخ مرتبا در حال تکرار است. دبیرکل جمعیت فدایان اسلام افزود: بررسی برههیی از تاریخ نشان میدهد زمانی که وطن اسلامی ما اشغال شده است و نیروهای روسی، آمریکایی و انگلیسی آن را به اشغال در آوردهاند و در شرایطی که مردم ایران نیاز به وحدت دارند و قحطی در ایران غوغا میکند، فروغی، نخست وزیر، ماده واحدهای را به مجلس میبرد و در آن اعلام میکند چون نیروهای خارجی مهمانان دولت ایران هستند هزینههای آنها را دولت ایران بپردازد. و بدین ترتیب اسکانس چاپ کرده و دلار چهارده قران را سه تومان و چهار قران از آمریکاییها خریده و بدین ترتیب انبارها توسط نیروهای خارجی خارج شده و قحطی به وجود آمد به طوری که مردم دانهی خرما را آسیاب میکردند و میخوردند. در این شرایط کسروی در ایران پیدا شد و داستانی دیگر را به جای وحدت ایرانیان رقم زد.
وی خطاب به بسیجیان گفت: من صرف نظر از آن که به ولایت فقیه معتقدم بر این باورم که به این ولی فقیه باید عشق بورزم چرا که این ولی فقیه امروز مظهر وحدت ملی است و میدانید اگر خدای ناکرده نباشد یک کردستان مستقل، یک آذربایجان مستقل، یک بلوچستان مستقل و یک لرستان مستقل شکل میگیرد؛ چرا که ما کشور کثیرالملت هستیم و امروز همهی دعوا بر سر این است که این مظهر وحدت را از بین ببرند و شاید بیشترین دعوا برسر ولایت فقیه نباشد بلکه بر سر ولی فقیه باشد؛ چرا که او عالمانه کشور را هدایت میکند و در این عرصه عالمانه از بچه هایی که در لبنان در مقابل صهیونیسم ایستادهاند حمایت کرده و در برابر آمریکا با تفکراتی محکم نه تنها از اندیشه دفاع میکند بلکه به بهترین شکل وحدت تمام اقوام کشور را حفظ میکند. عبدخدایی با اشاره به آن که آنها در ایران برسر چه چیزی دعوا دارند و می جنگند؟ گفت: آنان میدانند که ما نمیتوانیم بمب اتم داشته باشیم و چگونه میتوانیم در میان کشورهای اسلامی به کشوری بمب اتم بزنیم و مگر برد موشکهای ایران چقدر است و اگر آتشی باشیم، در دنیای تکنولوژی امروز آمریکا حتی نمیتوانیم جای خودمان را بسوزانیم پس از اگر چشمان خود را در مقابل دعوای آمریکا باز کنیم میبینیم این دعوا به خاطر آن است که منافع استکبار در خاورمیانه به خطر افتاده است و ریشهی این دعوا بر سر ولی فقیه است و آنان به خاطر وحدت ملی ایرانیان نگران هستند و دشمنی میکنند؛ چرا که امروز وحدت ملی در ولی فقیه متمرکز شده است. و این موضوع مربوط به امروز نیست. او تاکید کرد: این که میبینید یک روز شهید مدرس با جمهوریت مخالفت میکند، علت دارد و مطمئن باشید اگر سیاستمداری غیر از امام راحل رهبری انقلاب را برعهده داشت امروز هر استان ایران برای خود یک جمهوری شده بود و به قول مرحوم آیت الله طالقانی ایران تبدیل میشد به مجموعهیی از تهران و یزد. از این رو باید به این بصیرت برسیم که همه چیز به خاطر متفرق کردن ایرانیان از وحدت ملی آنان است. دبیرکل جمعیت فدایان اسلام با اشاره به اقداماتی که متعصبان وهابیت در عربستان یا سایر نقاط اسلامی جهان انجام دادند، گفت: علت دعوای طالبان و القاعده با ما مشخص است چرا که ما با همهی خرافاتی که آنان میگویند مخالفیم و به قول جواهر لعل نهرو، تشیع مذهبی است که در تمام تاریخ علیه قدرتهای استکباری جنگیده است؛ اما همین تشیع در عین حال با گفتمان مخالف نیست و زمانی که به آن چه امام علی به عنوان رهبر تشیع صورت داده نگاه میکنیم، آن چه حقوق اسلامی نامیده میشود را به معنای واقعی مشاهده میکنیم. به گزارش خبرنگار ایسنا، عبدخدایی با اشاره به آن چه علما و روحانیون در باب وهابیت نگاشتهاند، اظهار کرد: آنان براساس آن چه در
5
قرآن تحقیق کردند و آن چه نهج البلاغه در مقابل چشمانشان قرار داد ریشههای وهابیت را پیدا کرده و پایههای سست آن را برای مسلمانان شیعه مشخص کردهاند به طوری که آن چه وهابیون در تفکرات خود عنوان میکنند حاکی از کوته نظری و فاصله گرفتن از وقعیات است. وی با اشاره به آن چه نواب صفوی در اقدامات خود انجام داد، نواب را فردی دارای بصیرت خواند و گفت: آن چه نواب انجام داد به دنبال تحقیق فراوان بود؛ وی آن چه کسروی در کتاب خود نوشته بود را به تعدادی از بزرگترین محققان شیعه و آیات عظام نشان داد و در نهایت با کمک و همراهی همین افراد در زمانی که کسروی جوی خفقانآور را در تهران به وجود آورده بود وی را ترور کرد. چرا که او (نواب) بر نظر علمای شیعه که نویسندهی کتاب را واجب القتل میدانستند عمل کرده بود. او از بسیجیان خواست که با بررسی سیر آن چه در تاریخ اتفاق افتاده است، در مقابل حربههای دشمن نگاهی عالمانه داشته و حیلههایی که مانع از وحدت میشود را با بصیرت کامل بشناسند. عبدخدایی افزود: همهی آنچه در قالب طالبان، سپاه صحابه و القاعده شکل گرفته است برای آن است که در مقابل انقلاب اسلامی قرار بگیرد؛ چرا که انقلاب اسلامی در پرتوی تشیع و ولایت مرزهای تشکر متفکرین دنیا را شکافته است و سنگرهای آنان را یکی پس از دیگری تسخیر میکند؛ و در این روند تنها وحدت است که انقلاب اسلامی را چون ابرقدرتی در منطقه مطرح کرده و همین ابرقدرت اسراییلیها را از جنوب لبنان بیرون کرده و فلسطین را در رسیدن به آزادی حمایت میکنند و همهی اینها در پرتوی ولایت فقیه اتفاق میافتد.
دبیرکل جمعیت فدایان اسلام گفت: ولایت فقیه یک آرمان است؛ اما ولی فقیه یک شخص است و وجود وی ضرورت دارد چرا که مایهی وحدت ملی است و به خاطر همین امروز لبهی پیکان دشمنان به سوی ولایت فقیه است. از این رو تنها بصیرت میتواند ما را کنار چنین ولی فقیهی که به خوبی و در مسیر درست حمایتمان میکند، بمانیم.
مقام معظم رهبری در دانشگاه افسری ارتش :
نیروهای مسلح ایران جان فدایان ارزشهای اسلامی هستند
رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند: نیروهای مسلح ایران جان فدایان ارزشهای اسلامی هستند و برای تثبیت فضایل الهی و انسانی است که تمرین و مقاومت میکنند، در میدانها میایستند و پیروزی قطعی و قاطع را به دست میآورند. مراسم مشترک دانشآموختگی، تحلیف و اعطای سردوشی به دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش جمهوری اسلامی ایران عصر یکشنبه با حضور حضرت آیتالله خـامنـهای رهبـر معظّم انقلاب اسلامی در دانشگاه امام علی(ع) برگزار شد.حضرتآیتالله خامنهای فرمانده کل قوا در این مراسم، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را حصار و بازوهای مستحکم کشور برشمردند و افزودند: ملت، پشتیبان نیروهای مسلح است و آنان را جزو لاینفک خود میداند. رهبر انقلاب اسلامی، نیروهای مسلح کشور را از اجزای بسیار مهم اقتدار ملی دانستند و خاطرنشان کردند: این "اقتدار و مظهر قدرت ملی"، زمانی اهمیت مضاعف پیدا میکند که نیروهای مسلح علاوه بر سلاح و توانایی دفاع از کشور، به نیروی ایمان و قدرت معنوی و روحی مجهز شوند و اکنون ایران اسلامی با داشتن جوانـان مسلح و سربازان شجاع، رشید و مؤمن دارای اقتـدار کم نظیری در جهان و سراسر تاریخ است. فرمانده کل قوا افزودند: نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، فقط با قدرت سلاح، عظمت و ابهت خود را نشان نمیدهند، بلکه اقتدار معنوی آنان به برکت صلابت ایمان، دفاع از ارزشهای اصیل توحیدی و انسانیت متجلی می شود . حضرت آیتالله خامنهای، ارتشِ قدرتهایجهانی را وسیله زورگوییو فرونشاندن آتشحرصو طمع ابرقدرتها دانستند و خاطرنشان کردند: نیروهای مسلح ایران جان فدایان ارزشهای اسلامی هستند و برای تثبیت فضایل الهی و انسانی است که تمرین و مقاومت میکنند، در میدانها میایستند و پیروزی قطعی و قاطع را به دست میآورند. فرمانده کل قوا با اشاره به پیروزی ایمانِ جوانانِ شجاعِ حزبالله لبنان در مقابل ارتش تا دندان مسلح رژیم صهیونیستی و اعتراف آنان به ذلت شکست، افزودند: این پیروزی به معنی برتری و اقتدار معنوی بر قدرتهای مادی است و جوانان عزیز ارتشی، سپاهی، بسیجی و نیروی انتظامی باید قدر امتیاز استثنایی ایمان و معنویت خود را بدانند. حضرت آیت الله خامنه ای فرمانده کل قوا با اشاره به شجاعت، ایمان، صلابت و ایثار ملت در مقابل دشمنان و وادار کردن آنان به عقبنشینی خاطرنشان کردند: دشمنانی که در آغاز انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی تصور نمیکردند این ملت بتواند در مقابل طوفانهای مخالفت آنان ایستادگی کند، اکنون با تجربه ای 30 ساله اعتراف میکنند ایران اسلامی و نیروهای مسلح آن، در قویترین موقعیت قرار دارد. رهبر انقلاب اسلامی، نیروهای مسلح کشور را به کسب فضایل بزرگ معنوی، فراگیری علوم، انضباط کامل، آمادگی دائمی و اخلاص در عمل توصیه کردند. در این مراسم، امیر سرتیپ احمدرضا پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران ضمن خیر مقـدم بـه فرمانـده کـل قـوا، در گـزارشی به ارتقـاء سطح مؤلفـههای رزمی یگانهای ارتش اشاره کرد و استحکام بنیه های اعتقادی نیروها، استفاده از راهبرد نوآوری و شکوفایی در تمامی زمینه ها، تقویت روحـیـه خـودبـاوری و اعتماد به نفس بـا بهرهگیـری از تجـربیـات 8 سال دفاع مقدس را از برنامههای ارتش برشمرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 29 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..pptx) :
مقایسه نظام اقتصادی اسلام با نظام اقتصادی سرمایه داری
"فیزیوکراتها" در اوایل قرن هجدهم به مقدار فراوانی صبغة دینی بر کتابهایشان دادند. عقاید آنان دربارة زمین و انسان مبتنی بر افکار مسیحیت بود.
با حدوث انقلاب صنعتی و تولید انبوه، برخی عالمان اقتصاد شروع به تفکیک قلمرو تحقیقات خود از دین کردند.
دین و اقتصاد، دو حوزه کاملاًَ نزدیک به هم هستند. از جهت تاریخی ملاحظه میکنیم که عالمان پیشین اقتصاد از طبقه راهبان و عالمان ربانی بودند.
مقدمه
در رابطه با اسلام و طرح این سوال که آیا اسلام دارای نظام اقتصادی مخصوص به خود می باشد،اختلاف نظرهای فراوانی وجود دارد. برخی اقتصاد اسلامی را همان احکام و قوانین اقتصادیای میدانند که در کتب فقهی چون "مضاربه"، "مساقات"، "مزارعه"،""اجاره" و "جعاله”و... وجود دارد و برخی چون "آیت ا... سید محمد باقر صدر"؛ معتقدند اسلام دارای مذهب و مکتب اقتصادی نیز هست و برخی دیگر میگویند اسلام علم اقتصاد نیز دارد. بعضی هم به طور کلی منکر اقتصاد اسلامی شده و میگویند اسلام تنها اهداف و ارزشهای کلی را ارائه کرده است و احکام و قوانین موجود در حوزة اقتصاد مخصوص صدر اسلام بوده و جزء احکام ثابت و جهان شمول اسلام نیست.
5
نظام اقتصادی نیز یکی از زیر نظامهای نظام اجتماعی است. واژة «اقتصادی» اشاره به بُعد خاصی از رفتارها و روابط مردم دارد که براساس محاسبة هزینه و فایده و به منظور تأمین معاش انجام میگیرد. اهداف کلان نظام اقتصادی میتواند عدالت اقتصادی، استقلال، رفاه عمومی و رشد و توسعة اقتصادی و اموری از این قبیل باشد. البته تفسیر و رتبهبندی این اهداف در نظامهای مختلف بر اساس مبانی اعتقادی و ارزشی آن متفاوت است.
مفهوم نظام اقتصادی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 13 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
شهرسازی دوران پیش از اسلام
پیش درآمد
در شهرنشینی و شهرگرایی دوران باستان سه مرحله متفاوت وجود دارد:
1)مرحله شکل گیری و پیدایش پدیده شهر،رشد آن در دوران ماد و بالندگی آن در دوره هخامنشی
2)مرحله پیدایش نوشهرهاو تجربه سازماندهی شبکه شهری
3)مرحله پیدایش نوشهر های سوق الجیشی و تعمیم مفهومشهربه منطقه ای بس فراتراز محدوده های کالبد بلافصل آن .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 12 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..pptx) :
شهر و شهرنشینی پس از پیروزی اسلام
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
1
تفریحات سالم و سازنده از نظر اسلام، چه چیزهایی هستند؟
انسان، موجودی است که از دو بعد ، جسم و روح، پدید آمده است و هر کدام نیازها و آسیبهای خاص خودش را دارد. همان گونه که بدن انسان به انواع غذاها احتیاج دارد ، روح آدمی نیز به شادابی و تفریحات سالم نیازمند است. بنابراین، غذای روحی و روانی، همواره در کنار غذای جسم، مطرح بوده است.
امیرمؤمنان، حضرت علیعلیهالسلام میفرماید: مؤمن را سه وقت است؛ « وقتی که در آن با پروردگار خود به راز و نیاز میپردازد و وقتی که به حساب نفس خود میرسد و وقتی که به لذتهای حلال و خوش میگذراند»1. همچنین حضرت در نامه خود به مالک اشتر میفرماید: «اگر در همه اوقات نیت، پاک و درست باشد و مردم در امنیت و آسایش باشند، اوقات همه از آن خداست»2. امروزه به تجربه نیز ثابت شده، اوقاتی که انسان به تفریح میپردازد، سبب انبساط خاطر اوست و آمادگی برای سایر فعالیتهای زندگی، از طریق همین تفریحات سالم به دست میآید و اگر زندگی، سراسر فعالیت، کار، درس و نظایر اینها باشد، طولی نخواهد کشید که تعادل روحی و جسمی انسان به هم خواهد خورد و شالوده وجود ، به سستی خواهد گرایید.
در زمان ائمه معصوم علیهمالسلام، تفریحهایی مانند گردش، شنا، سوارکاری، کشتی و مواردی از این دست وجود داشته، ولی این را باید در نظر گرفت که تفریحهای سالم در هر زمان، متناسب با شرایط آن زمان بوده است و حتی مردم هر کشور و هر منطقهای، برای خود تفریح خاصی دارند که ممکن است برای مردم مناطق دیگر، عجیب به نظر رسد. اگر ایران خودمان را بررسی کنیم، در ایران باستان، مردم از اوقات فراغت خود برای تفریح، بهرهها میبردند؛ کتابهای شعر را سینه به سینه
2
انتقال میدادند؛ با خط خوش، چند بیتی بر پوست و بعدها بر کاغذ مینوشتند؛ به دل کوهسارها پناه میبردند؛ در منازل و معابر، گرد هم مینشستند و از هر دری سخن میگفتند و در خلوت خود، با سنگ و خاک و چوب، نقشهای هنری میزدند.
با ورود اسلام و پذیرش دین از سوی ایرانیان، تحولی در نگرش مردم صورت گرفت؛ به این ترتیب که هر قدر شناخت فرد نسبت به جهان، انسان و زندگی، گستردهتر و عمیقتر شد، او به اهمیت وقت و عمر، بیشتر پی برد و برای استفاده از آن، برنامهریزی میکرد و از آن جایی که انسان مؤمن، عمر را نعمتی الهی میداند که فقط یک بار توفیق بهرهوری از آن دارد، از این رو، در همة لحظات عمر، اعمال و رفتار خود را در مسیر قرب الهی قرار میدهد. قرآن شریف میفرماید: «قسم به عصر! که واقعاً انسان در معرض زیان است؛ مگر آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کرده، به حق و صبر، یکدیگر را توصیه کردهاند»3. ایرانیان با تمدنی کهن، مسلمان شدند و اسلام، آنان را با امری بسیار مهمّ آشنا کرد و آن امر مهم، این بود که برای وقت و زمان، ارزش زیادی قائل شوند و در عین حال، میانهروی و اعتدال را سرلوحه زندگی خود سازند. پیامبرصلیاللهعلیهوآله به اصحاب خود فرمود: «به تفریح و بازی بپردازید؛ زیرا من دوست ندارم در دین شما سختگیری دیده شود»4. برای بهرهوری و از اوقات فراغت و پرداختن به تفریحات سالم، توجه به موارد زیر میتواند مفید باشد:
1. طبیعت
تفریح و سپری کردن اوقات فراغت، باید در محیط طبیعی، نشاطآور و سرورانگیز باشد. وجود کوهستانها، جنگلها، گلها، گیاهان،
3
رودها و آبشارها، روح و روان آدمی را آرام کرده، به فرد شادی و نشاط میبخشد. وجود درختان سرسبز و پرشاخ و برگ و باغهایی که درختانش به هم پیچیده است، تداعیکننده بهشت است و روح انسان را صفا میبخشد. آب جاری، یکی دیگر از پدیدههای شادیآفرین و بهجتآور است. هر چه محیط فرد ، به محیط طبیعی نزدیکتر و شبیهتر باشد، آرامش و آسایش خاطر بیشتری را برای او به همراه میآورد و بر عکس، هر چه تضادها بیشتر باشد، ناآرامی روانی، بیشتر رخ مینماید. اولین ثمرة استفاده از طبیعت، کاستن از صدمات جسمی و روانی است.
2. سیر و سفر
یکی از لذتبخشترین تفریحات سالم، مسافرت است. قرآن مردم را به گردش در زمین فرمان داده تا از طریق آن، با وضع گذشتگان آشنا شوند و علل انحراف و انحطاط جوامع را به خوبی دریابند و به هدف زندگی پی ببرند5. گردش، چون جاری شدن آب است که از آلودگی و فساد آن مانع میشود؛ ولی سکون و در جاماندن، موجب آلودگی است؛ البته همان طور که ذکر شد، سیر و سفر و مطالعه در طبیعت یا دفتر تکوین، علاوه بر جنبة تفریحی، آثار تربیتی و معرفتی کمنظیری نیز دارد؛ تا جایی که خلقت آسمانها و زمین، شب و روز، ماه و خورشید و...، نشانههایی از علم و قدرت و حکمت خداوند میباشند.
3. ادبیات و شعر
مردم ایران از دیرباز، مردمی ادب دوست بودهاند. «بوستان»، «گلستان»، «شاهنامه» و «دیوان حافظ»، از پرطرفدارترین کتابهای ادبی به حساب میآمدند و اکنون نیز همتایی برای آنها نیست. سخن از مقولههای ادبی، اجتماعی، سیاسی، فلسفی، اعتقادی، اخلاقی و گاهی طنز، در ترکیبهای نظم و نثر وجود
5
دارد که اهل ادب را جذب میکند و مجالسی خوش و خاطرهانگیز فراهم مینماید و همة اینها از دیرباز از مظاهر تفریحات سالم بودهاند.
4. ورزش و بازی
ورزش و بازی از تفریحات سالم، سودمند و نشاطانگیزی است که در تأمین سلامت و بهداشت جان و تن، تأثیرات زیادی دارد. اسلام حفظ بدن و سلامتی آن را وظیفه اولیه هر مسلمانی میداند و مانند روح برای آن ارزش قائل است؛ به طوری که علم «ابدان» را هم ردیف علم «ادیان » برمیشمرد. پیامبرصلیالله علیهو آله میفرماید: «علم بر دو نوع است؛ دینشناسی و بدنشناسی»6.
در فقه اسلامی، به برخی از تفریحات و سرگرمیهای سالم، توجه بیشتری شده است و به نظر میرسد که تأکید بر آنها برای اهداف و جهتهای خاصی است؛ مثلاً تأکید شده که به فرزندانتان شناگری، تیراندازی و اسبسواری بیاموزید و این ورزشها، علاوه بر این که میتوانند به عنوان تفریح سالم مطرح باشند، در شرایط اضطراری و حتی جنگی، میتوان از آنها به عنوان یک وسیله استفاده کرد؛ البته اسبسواری در روایات، استعداد انطباق با تغییرات تکنولوژیک در عصر حاضر را دارد؛ یعنی امروزه میتواند انواع رانندگیها و حتی خلبانی را دربربگیرد. به هر حال، اگر یک کشور در همین سه زمینه، به خوبی سرمایهگذاری کند، به طوری که مردم و جوانان بتوانند در این سه زمینه فعالیت داشته باشند، هم سرگرمی و تفریحات سالم جامعه به خوبی تأمین خواهد شد و هم مهارتهای نظامی و امنیتی جامعه تأمین میشود؛ مهارتهایی که در شرا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 50 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
1
تحقیقات دانشجویان
تحقیقات ارائه شده به استاد محمد علی محسن زاده
جهاددر اسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
« قاتلوا الذین لا یؤمنون بالله و لا بالیوم الاخر و لا یحرمون ما حرم اللهو رسوله و لا یدینون دین الحق من الذین اتوا الکتاب حتی یعطوا الجزیه عن یدوهم صاغرون ». ( سوره توبه آیه 29 )
جنگ با اهل کتاب
این آیه که تلاوت شد در مورد اهل کتاب است . اهل کتاب یعنی غیر مسلمانانیکه بیکی از کتب آسمانی انتساب دارند مانند یهودیها و نصاری ( مسیحیها ) و شاید مجوسیها . این آیه ، آیه جنگ با اهل کتاب است و در عین حال نمیگویند که با اهل کتاب بجنگید ، میگویند با آنانکه بخدا ایمان ندارند ، باخرت هم ایمان ندارند ، بحرام و حلال خدا وقعی نمیگذارند ( یعنی حرام خدا را حلال میکنند
) و به دین حق متدین نیستند ، با آنانکه اینچنین و آنچنانند از اهل کتاببجنگید ، تا سر حد جزیه دادن ، یعنی اگر حاضر شدند جزیه بدهند و خاضع شدند در مقابل شما ، دیگر بعد از این نجنگیدراجع بمفاد این آیه سؤالاتی
2
است که جوابش را باید با کمک آیات دیگر قرآن در مورد جهاد پیدا بکنیم و بگوئیم .
1-- جنگ با اهل کتاب مطلق است یا مقید ؟
نخستین سؤال مربوط باین آیه این مطلب است که اینجا که میگویند :
« قاتلوا الذین لا یؤمنون بالله ». مقصود چیست ؟ آیا مقصود این است که ابتداء با آنها بجنگید یا در وقتیکه از ناحیه آنها تجاوزی بروز کرد آنوقت بجنگید و باصطلاح اصولین این آیه مطلق است ، آیا آیات دیگری داریم که آن آیات مقید باشند و لازم باشد که مطلق را بر مقید حمل بکنیم یا نه ؟
قاعده مطلق و مقید
این اصطلاح را باید برای شما توضیح بدهم که اگر توضیح ندهیم بمفهومآیات کاملا آشنا نمیشویم . یک فرمان و یک قانون ( و لو قوانین بشری از طرف یک آمر بشری ) ممکن است در یکجا مطلق بیان شود ولی در جای دیگر همین فرمان و همین قانون مقید بیان بشود و ما میدانیم که صادر کننده این
فرمان یا جاعل این قانون از هر دو تا یک مقصود دارد . حالا آیا باید آن مطلق را بگیریم و بعد بگوئیم این مقید
3
که ذکر شده بیک علت خاصی بوده است یا اینکه آن مطلق را حمل بر این مقید بکنیم یعنی مقید را بگیریم . مثال خیلی سادهای عرض میکنم ، یک صاحب فرمانی که شما فرمان او را
محترم میشمارید اگر یک فرمان را در دو وقت با دو تعبیر ذکر کرد ، در یک تعبیر به شما گفت فلانی را احترام کن ، این مطلق است یعنی هیچ قیدی ذکر نشده . گفته فلانی را احترام کن ، بار دیگر همان صاحب فرمان همان فرمان را باین شکل بشما میگوید ، اگر فلانی چنین کاری کرد مثلا اگر در جلسه ما شرکت کرد احترامش کن این جا یک " اگر " ذکر میکند ، بطور مطلق نمیگوید احترام کن ، میگوید اگر چنین کرد احترام کن . تعبیر اول مطلق است ، بطور مطلق گفته احترام کن اگر ما باشیم معنایش این است که چه در این جلسه شرکت بکند و چه از شرکت در این جلسه امتناع ورزد من باید احترامش کنم اما اگر تعبیر دوم را بگیریم معنایش این است اگر باین جلسه آمد احترام کن و اگر نیامد نه . میگویند قاعده اقتضا میکند که مطلق را حمل بر مقید بکنیم یعنی بگوئیم آنجا هم که مطلق را ذکر کرده مقصود همین مقید بوده است .
مطلق و مقید در آیات جهاد
حالا از جمله مطلق و مقیدها این است که در قرآن یکجا داریم مثل اینجا :
5
« قاتلوا الذین لا یؤمنون بالله و لا بالیوم الاخر ». این مردمیکه بخدا و بقیامت و بهیچ دین حقی ایمان ندارند و هیچ حرام خدا را حرام نمی شمارند با اینها بجنگید ولی در آیه دیگر داریم که : « قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم »( بقره - آیه 190 ) با آنان که با شما میجنگند بجنگید . آیا مقصود این است که در این جا هم که گفته بجنگید یعنی در وقتیکه آنها در صدد جنگ با شما هستند یا نه ، در اینجا مطلق است چه بخواهند با شما بجنگند چه نخواهند بجنگند و چه تجاوزی بر شما وارد کنند چه وارد نکنند ، بجنگید .
اینجا ممکن است دو نظر بدهیم ، یک نظر این است که بگوئیم مقصود مطلق است چون اهل کتاب مسلمان نیستند ما مجازیمکه با آنها بجنگیم ، با هر کسیکه مسلمان نیست ما مجازیم بجنگیم تا آنجا
که آنها را خاضع کنیم اگر غیر مسلمان اهل کتاب نیست باید با او بجنگیم تا مسلمان شود یا کشته گردد و اگر اهل کتاب است باید بجنگیم تا مسلمان بشوند یا مسلمان نشوند و در برابر ما تسلیم بشوند و جزیه بپردازند . آنهائیکه میگویند باید مطلق را بگیریم ( یعنی اگر کسی بگوید مطلق را باید
گرفت ) اینجور میگوید . ولی اگر کسی بگوید مطلق را باید حمل بر مقید کرد ، میگوید نه ، با کمک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
جنگ های صدر اسلام
مقدمه
مبلغان مسیحى جنگهاى صدر اسلام را دستاویز قرار داده، عامل نشر و توسعه اسلام را زور و جبر معرفى مىکنند. اگر در جوهر یک دعوت دینى قدرت اقناع وجدانها وجود نداشته باشد محال است که زور و جبر بتواند در مردم ایمان و علاقه و شور و احساسات بهوجود آورد. آرى در صدر اسلام جنگهایى صورت گرفت و اسلام به حکم اینکه دینى است اجتماعى و تنها مسئولیتسعادت فردى بشر را بر عهده نگرفته استبلکه مسئولیتسعادت جمعى بشر را نیز تعهد کرده است، بعلاوه تفکیک سعادت فردى از سعادت جمعى و اصل «''کار قیصر را به قیصر و کار خدا را به خدا وابگذار''» را نادرست مىداند، قانون جهاد را جزء دین قرار داد و عملى کرد، اما باید دید هدف اسلام از جهاد چیست و مسلمین صدر اول با چه طبقهاى جنگیدند؟
آن جنگها قدرت را از چه طبقهاى گرفت و چه طبقهاى را آزاد کرد؟; مىگویند: شمشیر، آرى شمشیر، اما شمشیر اسلام چه کرد؟ شمشیر اسلام قدرتهاى اهریمنى را در هم شکست، سایه شوم موبدها را کوتاه کرد، زنجیرها را از دست و پاى قریب صد و چهل میلیون انسان باز کرد و به توده محروم حریت و آزادى داد. شمشیر اسلام همواره بر فرق ستمگران به سود ستمکشان فرود آمده و دست تطاول زورگویان را قطع کرده است. شمشیر اسلام همواره به نفع مظلومان و مستضعفان کشیده شده است; «ومالکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان.» ترجمه:''چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانى که (به دست ستمگران) تضعیف شدهاند، پیکار نمىکنید؟! همان افراد (ستمدیدهاى) که مىگویند: «پروردگارا! ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر! و از طرف خود، براى ما سرپرستى قرار ده! و از جانب خود، یار و یاورى براى ما تعیین فرما! '' (نساء: 75).
نشر و توسعه اسلام به طور طبیعى و عادى صورت گرفت. مساله مهم در نشر دعوت اسلامى، که اسلام را از مسیحیت و مانویت و سایر دعوتهایى که انتشار وسیع یا سریع داشتهاند، ممتاز مىکند، این است که عوامل تبلیغ اسلام توده مردم بودهاند، نه یک دستگاه عریض و طویل تبلیغاتى. تودههاى مردم صرفا تحت تاثیر انگیزههاى وجدانى، بدون آنکه بخواهند وظیفهاى را که از طرف یک سازمان روحانى یا غیر روحانى به آنها محول شده، انجام دهند، به نشر و تبلیغ اسلام پرداختهاند و این جهت است که ارزش فوقالعادهاى به انتشار اسلام مىدهد. در این جهت، اسلام بى رقی
2
جنگ های صدر اسلام
مقدمه
مبلغان مسیحى جنگهاى صدر اسلام را دستاویز قرار داده، عامل نشر و توسعه اسلام را زور و جبر معرفى مىکنند. اگر در جوهر یک دعوت دینى قدرت اقناع وجدانها وجود نداشته باشد محال است که زور و جبر بتواند در مردم ایمان و علاقه و شور و احساسات بهوجود آورد. آرى در صدر اسلام جنگهایى صورت گرفت و اسلام به حکم اینکه دینى است اجتماعى و تنها مسئولیتسعادت فردى بشر را بر عهده نگرفته استبلکه مسئولیتسعادت جمعى بشر را نیز تعهد کرده است، بعلاوه تفکیک سعادت فردى از سعادت جمعى و اصل «''کار قیصر را به قیصر و کار خدا را به خدا وابگذار''» را نادرست مىداند، قانون جهاد را جزء دین قرار داد و عملى کرد، اما باید دید هدف اسلام از جهاد چیست و مسلمین صدر اول با چه طبقهاى جنگیدند؟
آن جنگها قدرت را از چه طبقهاى گرفت و چه طبقهاى را آزاد کرد؟; مىگویند: شمشیر، آرى شمشیر، اما شمشیر اسلام چه کرد؟ شمشیر اسلام قدرتهاى اهریمنى را در هم شکست، سایه شوم موبدها را کوتاه کرد، زنجیرها را از دست و پاى قریب صد و چهل میلیون انسان باز کرد و به توده محروم حریت و آزادى داد. شمشیر اسلام همواره بر فرق ستمگران به سود ستمکشان فرود آمده و دست تطاول زورگویان را قطع کرده است. شمشیر اسلام همواره به نفع مظلومان و مستضعفان کشیده شده است; «ومالکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان.» ترجمه:''چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانى که (به دست ستمگران) تضعیف شدهاند، پیکار نمىکنید؟! همان افراد (ستمدیدهاى) که مىگویند: «پروردگارا! ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر! و از طرف خود، براى ما سرپرستى قرار ده! و از جانب خود، یار و یاورى براى ما تعیین فرما! '' (نساء: 75).
نشر و توسعه اسلام به طور طبیعى و عادى صورت گرفت. مساله مهم در نشر دعوت اسلامى، که اسلام را از مسیحیت و مانویت و سایر دعوتهایى که انتشار وسیع یا سریع داشتهاند، ممتاز مىکند، این است که عوامل تبلیغ اسلام توده مردم بودهاند، نه یک دستگاه عریض و طویل تبلیغاتى. تودههاى مردم صرفا تحت تاثیر انگیزههاى وجدانى، بدون آنکه بخواهند وظیفهاى را که از طرف یک سازمان روحانى یا غیر روحانى به آنها محول شده، انجام دهند، به نشر و تبلیغ اسلام پرداختهاند و این جهت است که ارزش فوقالعادهاى به انتشار اسلام مىدهد. در این جهت، اسلام بى رقی
2
ب است.» .
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم درباره عظمت و آثار جهاد فرمودند : « الخیر کله فی السیف و تحت ظل السیف ». ''خیر و برکت در شمشیر و زیر سایه شمشیر است .'' و هم فرمود : « ان الله اعز امتی بسنابک خیلها و مراکز رماحها ». ''خداوند امت مرا به وسیله سم اسبها و فرودگاه نیزهها عزیز ساخت ''. یعنی امت اسلام مساوی است با امت قوت و امت قدرت . اسلام دین قدرت و قوت و دین مجاهد ساز است .
ویل دورانت در تاریخ تمدن خویش میگوید : ''هیچ دینی به اندازه اسلام امت خویش را به سوی قوت و قدرت نخوانده است ''. حدیث پر معنی دیگری از رسول اکرم نقل شده است که : « من لم یغز و لم یحدث نفسه بغزو مات علی شعبة من النفاق » ''آنکه جهاد نکرده و لااقل اندیشه جهاد را در دل خود نپرورده باشد . با نوعی از نفاق خواهد مرد .'' یعنی اسلام از جهاد و لااقل آرزوی جهاد جدا شدنی نیست ، صداقت اسلام انسان با این معیار شناخته میشود .
در میان جوامع انسانى و اقوام و ملل عالم ، آنانى که همیشه در حال جهاد و مراقبت به سر مى برند ، همواره زنده و پیروزند ، و دیگرانى که به فکر خوش گذرانى و ادامه زندگى فردى هستند ، دیر یا زود از بین رفته و ملتى زنده و مجاهد جاى آنها را خواهند گرفت . و همین است که رسول گرامى اسلام (ص مى فرماید : «من ترک الجهاد البسه الله ذلا و فقرا فى معیشته و محقا فى دینه ان الله اعز امتى بسنابک خیلها و مراکز رماحها».'' آن کس که جهاد را ترک گوید ، خدا بر اندام او لباس ذلت مى پوشاند ، و فقر و احتیاج بر زندگى ، و تاریکى بر دین او سایه شوم مى افکند ، خداوند پیروان مرا به وسیله سم ستورانى که به میدان جهاد پیش مى روند و به وسیله پیکانهاى نیزه ها ، عزت مى بخشد ''. و به مناسبت دیگرى مى فرماید :«اغزوا تورثوا ابنائکم مجدا». ''جهاد کنید تا مجد و عظمت را براى فرزندانتان به میراث بگذارید ! ''
منطق قرآن
قرآن کریم می گوید : اگر در مواقعی که تهاجم از نقطه مقابل شروع میشود این طرف دفاع نکند سنگ روی سنگ بند نمیشود ، تمام مراکز عبادت هم از میان میرود : « ولو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله ». ''اگر خدا بوسیله بعضی جلو تهاجم بعضی دیگر را نگیرد تمام این صومعهها ، مراکز عبادت ، خراب میشود ، مراکز یهودیها از بین میرود ، مراکز صوفیها ، مساجد عبادت مسلمانها از بین میرود یعنی طرف تهاجم میکند و هیچکس آزادی پیدا نمیکند خدا را باین شکل عبادت کند ''.
3
قرآن بعد هم وعده نصرت میدهد « و لینصرن الله من ینصره ان الله لقوی عزیز ». ''خدا هر کسی که او را یاری کند یعنی حقیقت را یاری کند ، یاری میکند ، خداوند نیرومند و غالب است ''. بعد ببینید چه جور توصیف میکند مردمی را که خدا آنها را یاری میکند . خدا مردمی را یاری میکند که از خودشان دفاع کنند ، مردمی که وقتی حکومت تشکیل بدهند این شکل هستند : « الذین ان مکناهم فی الارض » مردمی که وقتی ما آنها را در زمین جای میدهیم و حکومت آنها را مستقر میسازیم ، مردمی که وقتی بانها قدرت میدهیم و تسلط میبخشیم باین شکل درمیایند ، به چه شکلی ؟ « اقاموا الصلوه ». ''عبادت خدارا بپا میدارند''
، « و آتوا الزکوه » ''زکات را ادا میکنند ''. نماز رمز پیوند صحیح با خداست و زکوه رمز تعاون و پیوند صحیح افراد انسان با یکدیگر است ، آنها که خدا را از روی خلوص میپرستند و بیکدیگر کمک میکنند : « و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر ». ''خودشان را متعهد میدانند که خوبیها را ترویج کنند و با بدیها و زشتیها مبارزه کنند'' : « و لله عاقبه الامور ». ''عاقبت کارها بدست خداست'' . بنابراین قرآن اساسا جهاد را که تشریح کرده است نه بعنوان تهاجم و تغلب و تسلط است بلکه بعنوان مبارزه با تهاجم است .
ولی این تهاجم هایی که باید با آنها مبارزه بشود همه باین شکل نیست که طرف به سرزمین شما حمله کند . ممکن است تهاجم باین شکل باشد که طرف در سرزمین خودش ، گروهی ضعیف و ناتوانرا و به اصطلاح قرآن " مستضعفین " را ، تحت شکنجه قرار دهد ، شما در چنین شرائطی نمیتوانید بی تفاوت بمانید . شما رسالت دارید که آنها را آزاد کنید ، یا دیگری فضای خفقانی ایجاد کرده که نمیگذارد دعوت حق در آنجا نشو کند ، سدی ایجاد کرده ، دیواری ایجاد کرده دیوار را باید خراب کرد ، همه اینها تهاجم است.
مردم را از قید اسارتهای فکری و غیر فکری باید آزاد بکنی . در همه این موارد جهاد ضرورت دارد و چنین جهادی دفاع است و مقاومت است در برابر ظلم یعنی تهاجم . دفاع به معنی اعم ، یعنی مبارزه با یک ظلم موجود . جهاد اسلامى نه به خاطر فرمانروائى در زمین و کشورگشایى ، و نه به منظور به چنگ آوردن غنائم و نه تهیه بازارهاى فروش یا تملک منابع حیاتى کشورهاى دیگر ، یا برترى بخشیدن نژادى بر نژاد دیگر است . هدف یکى از سه چیز است : خاموش کردن آتش فتنه ها و آشوبها که سلب آزادى و امنیت از مردم مى کند و همچنین محو آثار شرک و بت پرستى ، و نیز مقابله با متجاوزان و ظالمان و دفاع در برابر آنان است .
جنگهای صدر اسلام
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 33 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
نظر اسلام درباره توسعه
تعاریف غرب در مورد توسعه، و اشکالات آن را بیان نمایید؟ آیا در اسلام تعریف جامعى در مورد توسعه وجود دارد؟
lکلمه ى توسعه در زبان فارسى معادل development است. این واژه در زبان انگلیسى به معناى رشد کمىّ و افزایش مقدار است; به تعبیرى، رشد بادکنکى و افزایش کمیت و مقدار تولیدات و کالاها و خدمات و آنچه که موجب افزایش رفاه مادى بشر مى شود; به عبارت دیگر، توسعه در آغاز جلوه ى کمى داشته، ولى پس از گذشت حدود نیم قرن از مطرح شدن موضوع توسعه، خصوصاً دیدگاه هاى دو دهه ى اخیر، با توجه به بعضى حوایج بشر، توسعه را به صورت کیفى و انسان گرا لحاظ نموده اند.
در آغاز که توسعه مطرح شد، هر کشورى را که درآمد سرانه اش بالا بود، توسعه یافته مى شمردند; البته در آمد سرانه ى بالایى که هم چنان فزاینده بود، چون رشد و توسعه تفاوت دارند; رشد به معناى افزایش درآمد سرانه به صورت صرفاً کمى است ولى توسعه به این معناست که فزاینده بودن درآمد سرانه ى یک کشور با تحولى در زیرساخت هاى اقتصادى همراه است; به طورى که این فزاینده بودن در آمد سرانه، حالت مستمر پیدا مى کند.
به هر حال، در آغاز وجه مادى توسعه مدنظر بود; ولى در دو دهه ى اخیر به این نتیجه رسیدند که گاهى روى کرد یک جامعه به توسعه، داراى آثار و نتایج زیانبار اجتماعى، روانى و سیاسى خواهد بود; بنابراین، از جهت انسانى نیز به توسعه توجه شده است. و حتى توسعه اى مورد قبول قرار مى گیرد که علاوه بر افزایش درآمد سرانه و تحول در زیرساخت ها، با انسانى تر شدن زندگى، و تعمیم توزیع بهتر درآمد جامعه و گسترش رفاه فراگیر همراه باشد.
اگر بخواهیم با استفاده از منابع معرفت دینى در مورد توسعه نظر بدهیم، مناسب ترین واژه در این زمینه واژه ى عمران است که در قرآن و روایات نیز آمده است و آن را به عنوان یکى از اهداف خلقت انسان بر روى زمین معرفى کرده اند. خداوند در قرآن مجید از قول یکى از انبیا به قومش مى فرماید:
(هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیها فَاسْتَغْفِرُوهُ);[1]
در این جا استعمار به آن معناى زشتى که در اثر کارکرد غرب پیدا کرده، نیست; بلکه کشانیدن به عمران و آبادانى است. همان گونه که در زبان فارسى به آبادى شهرها و در زبان عربى به عمران البلاد تعبیر مى کنیم. ابن خلدون، مفسر تاریخ، از آن به «علم العمران» تعب
یر مى کند و مى توان آن را به جاى کلمه ى توسعه به کار برد و اعتقاد داشت که در آن علاوه بر معناى کمى جهات کیفى نیز نهفته است. خداوند انسان را در روى زمین آفرید تا زمین را آباد کند و آباد کردن زمین هم حدى ندارد; بلکه مى توان آباد و آبادتر شود. حضرت على(علیه السلام) در خطبه ى اول نهج البلاغه مى فرماید:
فأهبطه بعد التّوبه لیعمر أرضه بنسله; خداوند آدم را بر روى زمین فرود آورد تا زمین خدا را با نسل خودش آباد کند.
حضرت على(علیه السلام) در نامه اى به مالک اشتر، یکى از وظایف والى را عمران بلاد و آبادانى شهرها معرفى نموده اند. این معنا مى تواند واژه ى مناسبى به جاى توسعه باشد. مفهوم عمران یک مفهوم چند بعدى است، یک بُعد آن، بُعد مادى است; یعنى افزایش امکانات مادى زندگى، توسعه ى کشاورزى، دام دارى، صنعت و گسترش بهره بردارى از زمین به عنوان مسکن و گسترش تجارت، که این ها را به عنوان بُعد مادى توسعه مى گیریم. در مجموعه اى از روایات اهل بیت(علیهم السلام) کلمه ى عمران با استفاده از مبانى و مسائل دیگرى تحقق پیدا مى کند; یعنى عمران علاوه بر بُعد مادى، نتیجه ى یک حرکت اخلاقى، عاطفى و اجتماعى است.
(صلة الرحم تعمر الد
یار و تزید فى الاعمار[2]);
از این روایت استفاده مى شود که حرکت اخلاقى و عاطفى، باعث فزونى عمر و آبادانى جامعه مى شود; نیز در اسلام، عمران یک پدیده ى صرفاً مادى و یک بعدى نیست. در روایت دیگرى از عبدالله بن عباس نقل شده است که رسول اکرم(صلى الله علیه وآله)از خداوند نقل مى کنند:
(بالقائم منکم أعمر أرضى بتسبیحى و تقدیسى و تهلیلى)[3]; به وسیله ى امام زمان(عج) من زمین را آباد مى کنم.
در این جا وجه دیگرى از عمران، یعنى جلوه ى معنوى عمران و ازدیاد امکانات مادى در اثر روى کرد معنوى نشان داده مى شود. خداوند در قرآن مى فرماید:
(وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکات مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا.)[4]
این بیان کننده ى تأثیر یک بعد معنوى رفتار مردم است و نتیجه ى چنین رفتارى، یک حاصل مادى است; یعنى اگر ایمان داشته باشند، خداوند برکات مادى را بر آنها نازل مى کند; بنابراین عمران، یک حقیقت چند بعدى پیدا مى کند. غربى ها در تعر