دانلود پاورپوینت اجتناب شناختی و آگاهانه - بنام خدا 3) اجتناب اجتناب شناختی و آگاهانه (تلاش برای فکر نکردن و بخاطر نیاوردن و وقایع آزار...
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 13 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
فنون شناختی رفتاری فرزند پروری برای نوجوانان
آموزش مدیریت خانواده
از سال 1960 که مشاهده شد کار با کودک باعث تغییرات خواسته شده نمی شود. نظریه سیستمی نشان داد که باید این تغییرات از والدین شروع شود
PMT نوجوانی رو چه مواردی تکیه می کند.
شناخت باورها وانتظارات والدین از نوجوان
ارتباط با نوجوان
گفتگو با نوجوان
نظارت والدین بر نوجوان
برای آموزش این 4 بعد در شیوه های فرزند پروری والدین را درگیر می کنیم.
اولین اطلاعاتی که باید به والدین داده شود
اطلاعات رشدی: نوجوان در مرحله رشدی نوجوانی تغییرات شناختی، هیجانی، فیزیکی دارد و این تغییرات نوع ارتباط با والد را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.
دومین اطلاعات
نقش والدین و تاثیر آنها در شیوه های سازگار یا ناسازگار در نوجوانان
قسمت زیادی ازرفتار نوجوان reaction است و سهم اندکی action.
والدین بیشتر باید رفتارهای خود را اصلاح کنند تا فرزندان بازخورد خوبی داشته باشند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 18 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا
نظریه رشد شناختی ویگوتسکی:
نظریه معروف دیگر رشد یا تحول شناختی از آن دانشمند روسی لِو سمنویچ ویگوتسکی است.که به نظریه اجتماعی – فرهنگی رشد شهرت دارد.
اهمیت فرهنگ وزمینه های اجتماعی –تاریخی در تحول شناختی: جنبه فرهنگی تاریخی اجتماعی در رشد شناختی بااهمیت است.
تعیین کننده اصلی رشد شناختی:کنش متقابل میان یادگیرنده ومحیط اجتماعی اش.
خاستگاه روان آدمی اجتماع است وفرایندی که به آن شکل میدهد ارتباط است.
کارکرد های نخستین و عالی ذهنی:
در نظریه ویگوتسکی کارکرد های ذهنی :1-کارکرد های نخستین ذهنی 2-کارکرد های عالی ذهنی.
ویگوتسکی با بکاربردن اصطلاح کارکرد به فرایند های ذهنی مانند ادراک-حافظه- وتفکر اشاره میکند.
کارکرد نخستین ذهنی: 1-به طور طبیعی درانسان وحیوان وجود دارد 2-غیرارادی وناآگاه بودن ازیژگی مهم آنهاست.برای نمونه حافظه درشکل اولیه اش عبارت از شکل گیری خود به خودی یک تداعی بین دو رویداد که باهم رخ میدهد.مثال:گربه صدای بازکردن درقوطی را با غذاتداعی میکند.
کارکرد های عالی ذهنی:1- ویژه انسان هستند.2-براساس کارکرد های نخستین بوجودمی آیند.کارکردعالی ذهنی ازطریق تعامل بین فرد وزمینه های اجتماعی بوجود می آید.ویگوتسکی : هرکارکرد عالی ذهنی درابتدا یک کارکرد اجتماعی است وآنچه که به این فرایند کمک میکند عوامل اجتماعی فرهنگی است.
کارکرد های عالی ذهنی مانند: استدلال منطقی – توجه انتخابی زبان
تفاوت کارکرد عالی ذهنی با کارد های نخستین:1- تحت کنترل انسان انجام می شوند .2- دارای خاستگاه اجتماعی اند.3- به کمک ابزار های روانشناختی رخ میدهد(ابزار های روانشناختی مانند :مقایسه ویادیار (تدابیر کمک حافظه)
درونی سازی:
فرایند تبدیل تدریجی تجارب یا فعالییت های اجتماعی بیرونی به فرایند های عالی ذهنی درونی سازی نام گرفته است.این فرایند نه بطور مستقیم بلکه ازطریق یک واسطه – ابزار یا علامت صورت می پذیرد.
1-استفاده از واسطه یعنی تغییر دادن یک موقعیت محرکی در فرایند پاسخ دادن به آن نه بطور مستقیم بلکه ازطریق نوعی پیوند ابزار یا علامت.2-ابزار یک شی بیرونی که مورد دستکاری فرد قرار میگرد تا با آن برمحیط عمل کند.3-علامتبه بازنمای درونی یک شی یا نماد گفته می شود که دارای معنی خاص فرهنگی است.
دیدگاه ویگوتسکی از گفتار خود محورانه است.
پیاژه معتقد بود که کودکان درمرحله پیش عملیاتی افکار واحساسات خود را از طریق گفتار خود محورانه ابراز میکنند.وقتی که عملیات منطقی مرحله بعدی رشد فرا می رسد این گفتار خود محورانه ازبین میرود.ویگوتسکی می گوید:گفتار خود محورانه گفتار اجتماعی است که جریان درونی سازی به سوی گفتار درونی را نشان می دهد.
ویگوتسکی در رشد زبان سه مرحله را ازهم متمایز میسازد.1-گفتار اجتماعی 2- گفتار خود محورانه 3-گفتار درونی .
ابتدا گفتار اجتماعی یا گفتار بیرونی ظاهر می شود نقش این گفتار:کنترل رفتار دیگران.
درمرحله بعد گفتار خودمحورانه پدیدار می شود .کودکان باخودشان حرف میزنند تارفتارشان را کنترل کنند.
آخرین مرحله رشدزبان گفتار درونی .به اندیشه ورفتار انسان جهت میدهدودرهمه ی کارکرد های عالی ذهنی وجود دارد
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 115 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 63 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
هیجان و راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی
هیجان پدیدهای چندبعدی و بسیار پیچیده است و از ماهیتی ذهنی، زیستی، هدفمند و اجتماعی برخوردار است (ایزارد[1]، 1993). هیجانها تا اندازهای احساس ذهنی هستند، به این صورت که باعث میشوند فرد احساس را به شیوه خاصی، مثلاً عصبانی یا خوشحال بودن، تجربه کند. بعلاوه هیجانها دارای ماهیتی زیستی نیز هستند، یعنی پاسخهای بسیجکننده انرژی هستند که بدن را برای سازگار شدن با هر موقعیتی که فرد با آن مواجه شده، آماده میکنند. هیجانها در عین حال، هدفمندند؛ برای مثال، خشم میل انگیزشی برای انجام دادن کاری مانند جنگیدن با دشمن یا اعتراض به بیعدالتی را موجب میشود. در نهایت، هیجانها پدیدههای اجتماعی نیز هستند، بدین شکل که وقتی فرد هیجانزده میشود، علایم قابل تشخیص چهرهای، ژستی و کلامی میفرستد تا دیگران را از کیفیت و شدت هیجانپذیری خود آگاه سازد؛ عاملی که در ایجاد و حفظ روابط انسانی بسیار کمککننده است (فریجا، 1986). با توجه به پیچیدگی و گستردگی ویژگیهای هیجان، مشخص میگردد که مفاهیم هیجان و تنظیم هیجان را نمیتوان به روشنی تعریف کرد (هولودینسکای[2] و فردمایر[3]، 2006).
به طور کلی سه پارادایم یا رویکرد اصلی در حوزه هیجانات وجود دارد: 1) پارادایم ساختارگرایی[4] که در آن هیجان به عنوان یک وضعیت روانشناختی دیده میشود و به اشکال مختلف هیجان و تمایز آنها از یکدیگر و وضعیتهای روانشناختی دیگر توجه میشود. در این رویکرد، هیجان یک واکنش به عوامل علّی مختص آن هیجان میباشد. 2) پارادایم کارکردگرایی[5] که در آن هیجان به عنوان یک کارکرد روانشناختی مطرح میشود و طی فرایند ارزیابی مرتبط با انگیزههای فردی حاصل میشود. 3) پارادایم فرهنگی و اجتماعی که در آن برانگیختگی هیجانات و رشد الگوهای مقابلهای به عنوان یک کارکرد، وابسته به تجارب شخصی نیست؛ بلکه بیان، شکل و کارکرد هیجانات حاصل زمینههای فرهنگی و اجتماعی است.
پاور و داگلیش (2008) هیجان را به عنوان یک تعامل پیچیده از عاملهای بیولوژیکی، روانشناختی، شناختی و اجتماعی در نظر میگیرند. ولز (2005) در مطالعه نظریههای هیجان مطرح میکند که نظریههای هیجان را میتوان در سه مدل اصلی طبقهبندی کردکه عبارتند از:
مدلهای فیزیولوژیک محور: این دسته از نظریههای هیجان دارای جهتگیری تکاملی هستند و هیجانات را به عنوان پاسخ فیزیولوژیکی به محرک محیطی تبیین میکنند. هدف از این پاسخ حفظ سلامت فرد و مطمئن شدن از بقای اوست.
مدلهای شناختی: این رویکرد فرایندهای شناختی را در تجربه و بیان هیجان مهم میدانند و معتقدند که هیجانات بر اساس ارزیابی و فرایندهای شناختی ایجاد میشود.
مدلهای شناختی اجتماعی: این رویکرد تمرکز رویکرد تکاملی را در پاسخ به محیط با رویکرد ارزیابی شناختی جمع میکند و عاملهای اجتماعی را برای تبیین تجربه و بیان هیجان اضافه میکند. رابطه بین هیجانات، نقشهای اجتماعی و تعامل اجتماعی مورد توجه این رویکرد است. در این رویکرد هیجان فقط یک ابزار برای بقای فیزیکی فرد نیستند، بلکه برای بقا در گروههای اجتماعی هم لازم هستند. تحقیق در مورد هیجانات از چشمانداز سازندگی اجتماعی به رابطه بین رفتار اجتماعی و هیجانات تمرکز دارد. البته اسنادها و رابطه آنها با شناخت و هیجان هم در این رویکرد مورد تاکید است. اما در این رویکرد به نقش عاملهای اجتماعی که اسنادها را تحت تاثیر قرار میدهند و ایجاد میکنند، توجه میشود.
لازاروس (1991) هم راستا با این رویکرد معتقد است که هیجان از طریق تعاملات فرد و محیط شکل میگیرد و نمیتوان آن را فقط بر اساس فرد یا محیط به صورت خاص تبیین نمود. در تعریف هیجان فریجا (1988) هیجانات را به عنوان تجارب ذهنی دارای معانی موقعیتی که برانگیزاننده حالات عمل است، توصیف مینماید. آرنولد گزل[6] (1950) هیجانها را به عنوان پدیدهای دارای طرح تعریف میکند که به طور غیرقابل تفکیکی به الگوهای کنش و حالتهای ارگانیکی بستگی دارند. جیمز[7] (1884) بیان میکند که تغییرات جهان مستقیماً به دنبال ادراک پدیده مهیج به وقوع میپیوندند و احساس ما از این تغییرات هیجان نامیده میشود. واتسون[8] (1924) بیان میکند، هیجان عبارت است از یک طرح ارثی واکنش که متضمن تغییرات عمیقی در مکانیسم جسمی به طور عام و در سیستمهای درونی و غددی به طور خاص است.
[1] Izard
[2] Holodynsky
[3] Friedlmeier
[4] Structuralism
[5] Functionalism
[6] Gesell
[7] James
[8] Watson