دسته بندی | راهنمایی و رانندگی |
بازدید ها | 20 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 50 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 84 |
پیشینه تاریخی 4
کلیات 6
عملکرد و طبقه بندی علائم 6
طرح و کاربرد علائم 8
استقرار علائم 11
مطالب مربوط به علائم بازدارنده (حکم کنده) 17
مطالب مربوط به علائم اخباری (اطلاعاتی) 19
نوشتار و ارتفاع حروف فارسی 21
مفهوم علامت ایست و رعایت حق تقدم 27
نصب علائم ایست و پیش آگاهی 30
اندازه علائم و اعداد روی آن 33
روشنایی علائم 39
خط کشیهای طولی کاربرد و انواع 42
خط کشی عرضی و انواع آن 52
فلشها و نوشته ها 58
خط کشی آزاد راهها 59
خط نوشته ها 61
پایه های مسیرنما 63
مصالح خط کشی 64
اجرای خط کشی 67
نگهداری خطوط 68
منابع 70
دسته بندی | حقوق |
بازدید ها | 16 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 46 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 73 |
آیین دادرسی کیفری شاخه ای از حقوق عمومی داخلی است و سازمان و طریقه ای از کشف جرم و تعقیب آن و اجرای جرم را مورد برسی قرار می دهد یعنی در واقع اتصالی ایجاد می کند بین جرم و مجازات لازمه تاریخ انجام جرم تا اجرای مجازات تشریفاتی را دارد این تشریفات بر عهده آ. د . ک است .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 17 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 85 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 55 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
اختلال لجبازی – نافرمانی
2-2-1- اختلال لجبازی- نافرمانی کودکی
هیوارد[1](2000 نقل از خدایاری فرد 1385 ) عنوان می کند اختلال لجبازی –نافرمانی اولین بار در سال 1966 به عنوان یک اختلال رفتاری پیشنهاد شد . با انتشار ویرایش سوم راهنمایی آماری و تشخیص اختلالهای روانی ، اختلال لجبازی ، نافرمانی در یک طبقه جدید و مستقل در طبقه بندی اختلال های روانی جای گرفت .
این مفهوم سازی در DSM-ш DSM-ш-R؛ وIV -DSM در غیاب مدارک تجربی که از متمایز شدن لجبازی –نافرمانی از اختلال سلوک ([2]CD) حمایت کنند ، رخ داد . ODD همراه با CD و اختلال نقص توجه – بیش فعالی [3] ADHD در DSM- ш -R گروهی از اختلال های رفتاری مخرب را در DSM-IV تشکیل می دهند این گروه اغلب با یکدیگر به عنوان اختلال های بیرونی شده مورد توجه هستند، بدین معنی که آنها از طریق رفتارهای ناسازگارانه بیرونی مثل بیش فعالی ، تکانشگری ، پرخاشگری و نافرمانی از قوانین مشخص می شوند . در مقابل اختلال های بیرونی شده، گروهی دیگر از اختلال ها مثل اضطراب و افسردگی قرار دارند که تحت عنوان اختلال های درونی شده معرفی شده اند . این اختلال ها به وسیله احساسات و پریشانی های درونی تجربه شده به وسیله فرد آشکار می شوند . قبلاً ، در تعدادی از طبقه بندی ها اختلال های بیرونی شده مثل ODD به عنوان اختلال های رفتاری و اختلال های درونی شده به عنوان اختلال های هیجانی یا نوروتیک مدنظر بودند . اینچنین توصیفاتی امروزه کمتر مورد استفاده هستند (گیبل [4] ، 1997 نقل از کاکاوند 1385 )
پانزدهمین طبقهی تشخیصی در DSM-Vاختلالات رفتار ایذایی، کنترل تکانه و سلوک هستند. این طبقهی تشخیصی شامل 7 اختلال است که در DSM-IV در زیر گروه اختلالاتی که برای نخستین بار معمولاً در شیرخوارگی، کودکی یا نوجوانی تشخیص داده میشوند و اختلالات کنترل تکانه که به گونهای دیگر طبقهبندی نشدهاند، قرار دارند. اختلال بیاعتنایی مقابلهای، آتش افروزی، دزدی بیمارگون، اختلال انفجاری متناوب و اختلال سلوک مهمترین اختلالات در این طبقهی تشخیصی هستند.(استین[5]، 2010 ).
تقریبا 24 درصد از کودکان ADHA که برای درمان ارجاع داده می شوند ، ممکن است ملاکهای تشخیصی لجبازی – نافرمانی یا اختلال سلوک را نیز داشته باشند (ایکنباخ [6] و همکاران 1994 نقل از کاکاوند 1385 ) .
در ODD کودک یا نوجوان مکرراً به شیوه های منفی گرایانه ، خصمانه و توأم با نافرمانی در مقابل اشکال قدرت عمل می کند . ملاک های ODD شاید این موضوع را مطرح نمایند که همهی کودکان گاهی اوقات به این شیوه عمل می کنند .چند نکته را برای تشریح این موضوع در نظر گرفته شده است . یکی این که نه تنها این ویژگی ها باید به طور مکرر رخ دهند بلکه باید نسبت به سن و سال و سطح رشدی نامتناسب باشند . دیگر این که فراوانی آنها باید نسبت به کلیشه های کودکان هم سن و سال نیز بیشتر باشد . معمولاً رفتارهای منفی گرایانه و لجبازی به شکل یکدندگی مستمر ، مقاومت در برابر دستورالعمل ها و عدم تمایل به مصالحه و سلطه پذیری یا جر و بحث با بزرگسالان و همسالان ظاهر می شوند . لجبازی و نافرمانی ممکن است به صورت تخطی عمدی و یا مداوم از محدودیت ها رخ دهد که معمولاً به شکل نادیده گرفتن دستورها ، مشاجره و ناتوانی در تحمل سرزنش به خاطر بد رفتاری دیده می شوند . تظاهرات اختلال همواره در محیط خانه دیده می شود ولی در مدرسه یا اجتماع چندان آشکار نیستند. (چاپ پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی ،2013)
نشانه های این اختلال به طور اخص در تعامل با بزرگسالان یا افرادی که شخص به خوبی آنها را می شناسد بیشتر آشکار می شود و در نتیجه ممکن است در جریان معاینهی بالینی ظاهر نشود. معمولا اختلال لجبازی –نافرمانی قبل از 8 سالگی و حداکثر تا اوایل نوجوانی ظاهر می شود ولی بعد از آن دیده نمی شود. نشانه های مخالفت و نافرمانی اغلب در خانه رخ می دهند ولی به تدریج در سایر زمینه ها نیز دیده می شوند . شروع این اختلال تدریجی است و در طول دوره ای چند ماهه یا چند ساله شکل می گیرد . در میزان قابل ملاحظه ای از موارد، اختلال لجبازی نافرمانی بر اختلال سلوک مقدم است (انجمن روانپزشکی امریکا1994).
[1] -Hiward
[2] -Conduct Disorder
[3] -Attention Deficit Hyperactivity Disorder
[4] -Gibell
[5] -Stein, D.J.
[6] -Ecenbach.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 12 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 60 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
مفهوم سازگاری
برای مفهوم سازگاری تعاریف متعددی از سوی اندیشمندان روان شناسی و جامعه شناسان ارائه شده است. سازگاری به طور کلی رابطه ای است که هر ارگانیسم نسبت به وضع موجود با محیط خود برقرار میسازد. ( افشار نیکان، 1381).
از جمله مفاهیم و اصطلاحات مرتبط با سازگاری، اصطلاح "بهداشت" یا "سلامت " می باشد. سازمان بهداشت جهانی (WHO)[1]، سلامت یا بهداشت را تحت عنوان "سلانت بدنی، روانی و اجتماعی و عدم وجود بیماری وضعف" تعریف می کند (سیمن[2]، 1989؛ به نقل از سامانی، 1381). با این تعریف می توان سلامت یا بهداشت را حالتی بهینه از سازگاری دانست. بدین لحاظ می توان کیفیت های متفاوتی از سازگاری را در افراد متصور شد،که این کیفیت ها در قالب شاخص های مختلفی همانند عملکرد تحصیلی، سطح فشار روانی، عزت نفس، کفایت اجتماعی، اختلالات عاطفی و توانایی ذهنی و روانی مورد ملاحظه قرار می گیرند. در بررسی های مختلف از شاخص ها و مؤلفه های متفاوتی جهت ارزیابی میزان سازگاری استفاده شده که جدول 2-1 نشانگر نمونه ای از این شاخص ها در مطالعات مختلف است.
جدول2-1:شاخص سازگاری در مطالعات مختلف
|
|
شاخص سازگاری |
محقق |
مدل تحصیلی،کفایت تحصیلی، نشانگان بدنی، اعتیاد و بزهکاری |
لامبورن و همکاران(1991) |
اختلالات رفتاری، واکنش های روانی |
دیویس و کامینگز(1998) |
پرخاشگری |
نواک و پوسچنر (1999) |
کفایت اجتماعی، افسردگی،کفایت تحصیلی و مشکلات رفتاری |
نوم و همکاران(1999) |
خوداتکایی، فشارهای درونی، معدل تحصیلی و رفتار انحرافی |
بیرز و گوستر (1999 |
احساس تنهایی، اضطراب اجتماعی و اجتناب اجتماعی |
جانسون و همکاران(2001) |
2-3-1-مبانی نظری سازگاری
2-3-1-1 دیدگاه روان پویایی
از چشم انداز روان پویایی، روانکاو احتمالا سازگاری را عدم وجود نسبی واپس رانی مفهوم بندی می کند. شخص (سالم) قادر است تکانه های جنسی یا پرخاشگرانه را بدون رجوع به دفاع های مختلفی که به طرز مؤثری از توانایی های شخص می کاهند، بازشناسی کند (خزائیلی و بوالهری، 1372).
در طول رشد شخصیت دگرگونی های زیادی ممکن است به رشد رفتار ناسازگارانه یا آسیب روانی کمک کند. محرومیت از گرمی مادرانه و عدم مواظبت از کودک در چند ماهه اول زندگی می تواند رشد (خود) را مختل کند. شکست در همانندسازی مناسب باعث می شود (خود) به عنوان مجری شخصیت تضعیف شود (شیلینگ1، 1382 به نقل از مستقیمی و شفیع آبادی،1391).
از بعد دیگر، در مورد ماهیت ناسازگاری در دیدگاه فروید می توان گفت انضباطی که موجب ترس از تنبیه و از دست دادن محبت والدین می شود، کودکان را ترغیب می کند به صورت اخلاقی رفتار کنند و اما کودکانی که والدینشان مرتباً از تهدید، کنترل، دستور و یا فشار جسمانی استفاده می کنند معمولاً بعد از صدمه زدن به دیگران کمتر احساس گناه می کنند. به عنوان مثال: زمانی که پدر و مادری از صحبت کردن با کودک خوداری می کنند و یا عملاً به کودک می گوید او را دوست ندارد، کودکان اغلب بعد از بدرفتاری، شدیداً خود را سرزنش می کنند و ممکن است پیش خود فکر کنند که (( من خوب نیستم و هیچ کسی مرا دوست ندارد)). این کودکان در نهایت وقتی کار خلافی انجام می دهند ممکن است با انکار کردن احساس گناه شدید، از خودشان محافظت کنند.
[1]. The world Health Organization
[2]. Seeman
Schiling-1
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 10 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 59 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
مبانی نظری
نوجوانی[1]
تعریف نوجوانی؛ نوجوانی به سالهایی اطلاق میشود که کودکی را به بزرگسالی میپیوندد. شروع نوجوانی با تغییرات بدنی همزمان میشود و در نتیجه ردیابی ظاهری آن آسانتر است در حالیکه پایان آن بر حسب شکلگیری ساختهای عقلی و تغییرات عاطفی و اجتماعی نوسانیتر در نظر گرفته شده است. به همین دلیل برای کسانی که به ضابطههای ظاهری تکیه کردهاند، شروع نوجوانی رازیست شناختی و پایان آن را فرهنگی دانستهاند(کانجر و پیترسن[2]، 1998؛ به نقل از منصور، 1381).
منظور از بلوغ[3] یا نوجوانی رشد و بلوغ در کلیه جنبهها اعم از فیزیکی، عقلی و اجتماعی است. به همین جهت این واژه نسبت به واژه بلوغ جنسی که مفهوم بستهتری دارد و جوانی[4] که دارای مفهوم وسیعتری است، ارجح است. نوجوانی دورهای حد فاصل کودکی و بزرگسالی است، حدود و نیز طول مدت آن چندان مشخص نیست و بسته به افراد و جوامع گوناگون، متغیر است. شروع آنرا که همراه با بلوغ جنسی است با قاطعیت بیشتری میتوان تعیین کرد. طول مدت نوجوانی در جوامع گوناگون یکسان نیست. دوره نوجوانی از نظر نوجوان و هم از نظر والدین از قدیم، دورانی دشوارتر از سالهای کودکی، قلمداد شده است. 3000 سال پیش از تولد مسیح، ارسطو چنین اظهار داشت که نوجوانان «پرشور و آتشی مزاجند و آمادهاند که خود را بدست غرایز بسپارند.» (کیل[5]، 1967؛ به نقل از عیدیان ،1385).
استانلی هال این دوره را دوران «طوفان و تنش شدید» و نیز دوران توانایی فوقالعاده جسمانی، عقلی و عاطفی دانسته است. تعدادی از پزشکان برجسته و نظریه پردازان روانکاوی نوجوانی را وضعیتی میدانند که نوجوان در آن وضعیت دچار اختلال روانی است (فروید[6] و دیگران، به نقل ازماسن و هنری،1384).
بدون آنکه بتوان لزوماً وابستگی بین بلوغ و نوجوانی را مورد تأیید قرار داد. گستره دگرگونیها نشان میدهند که از لحاظ تحول عقلی و نقش محوری آن در شکلگیری جنبههای عاطفی و اجتماعی، نوجوانی با استقرار تفکر انتزاعی از کودکی متمایز میشود و نوجوان پس از تأمین شرایط لازم برای ورود به جامعه بزرگسالان به جرگه بزرگسالان میپیوندد (پیاژه[7] و اینهلدر[8]، 1972؛ به نقل از منصور، 1381). و نیز نوجوانی عبارت است از: در حال بزرگسال شدن، دورهای از زندگی بین بلوغ و پختگی[9]، بالیدگی یا پختگی به این موضوع اشاره دارد که فرد، شخص کاملی شده یا کاملاً بالیده شده و این آمادگی را دارد تا نقشها و مسؤلیتهای یک بزرگسال را بر عهده بگیرد (آقا محمدیان و حسینی،1384).
2-1-2 سن بلوغ(نوجوانی)
به سه دلیل آغاز و خاتمه سن بلوغ واضح و مشخص نیست و برای آن اتفاق نظر وجود ندارد:
الف) گوناگونی علائم بلوغ
ب) متفاوت بودن ساختمان جسمانی و وضعیت روحی و روانی افراد
ج) زودرسی بلوغ در نسلهای امروزه نسبت به نسلهای گذشته؛ بنا به این دلایل برای تعیین سن بلوغ معدل میگیرند و بیشتر محققین بر این عقیدهاند که سن شروع بلوغ طبیعی در دخترها، 16-9 سالگی و در پسرها، 17-10 سالگی و در مجموع اصطلاح بلوغ به دوره بین 18-12 سالگی گفته میشود و سن متوسط بلوغ بدون توجه به پسر یا دختر بودن 11 سالگی تعیین میشود. همچنین این نکته نباید فراموش شود که دختران زودتر از پسران، مرحله بلوغ زندگی خویش را آغاز میکنند (صدیقی،1380).
[1]. adolescence
[2]. Peterson & Conger
[3]. puberty
[4]. youth
[5]. Kiell
[6]. Freud
[7] Piaget
[8] Aynhldr
[9]. Maturity
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 10 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 76 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 58 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
خانواده
(و مِن آیاتهِ أن خَلَقَ مِّن أنفُسَکُم أَزواجاٌ لِتَسکُنُوا إلَیهَا وَ جَعَلَ بَینَکُم مَّوَدَّۀ وَ رَحمَهّ...) (روم:21)؛و از آیات خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسری خلق کرد تا نزد او آرامش پیدا کنید و میان شما مودت و رحمت قرار داد.
نهاد خانواده، اصلی ترین رکن جامعه و بستر فرهنگی های گوناگون و زمینه ساز خوش بختی و یا بدبختی انسان ها و امت هاست و از این رو، اسلام که برنامه سعادت و تکامل بشر است، عنایت ویژه ای به سلامت، رشد و پویایی این نهاد سرنوشت ساز دارد. نهاد خانواده، از منظر اسلام، دارای جایگاه و قداست ویژه ای است که قابل مقایسه با هیچ نهاد دیگری نیست (ری شهری، 1390، 7-12).
در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: (مَا بُنِی بنِاَءً فِی الإسلاَمِ أَحَّبُ إِلَی اللهِ تَعَالَی مِنَ التَّزوِیجِ) (صدوق، 1413ق، ( 3: 384 ؛ در اسلام بنیادی نهاده نشده است که در نزد خدا، از ازدواج (خانواده) محبوب تر باشد.
گرایش و تمایل اولیه ای که زن و مرد نسبت به یکدیگر دارند، یک هدیه الهی است که در ایجاد کانون گرم خانواده ضروری و حیاتی می باشد. و بدون آن، چنین محفلی انسی میان آنان شکل نخواهد گرفت. اما پس از تشکیل خانواده، قطعا پایداری و تداوم آن و همچنین عملکرد صحیح آن در گرو داشتن سبک زندگی متناسبی است که تکالیف، نقش ها و رفتارهای صحیح زوجین در قبال یکدیگر را تعریف نمایند؛ در این صورت است که خانواده می تواند پناهگاه و مفر استرس های جهان خارج و چارچوب تماس با سایر نظام های اجتماعی باشد و یادگیری، خلاقیت و رشد را در دامان خود تقویت کند (مینوچین[1]، 1390، 87).
بنابراین، ارائه الگویی مطلوب از خانواده دینی، جهت تبیین منطقی و کارآمد از نظر اسلام در زمینه خانواده، ضروری به نظر می رسد. از همین رو، ما در این نوشتار به ارائه الگویی مطلوب از خانواده دینی در قالب ویژگی ها و راهکارهامی پردازیم.
2-3- ارائه الگویی مطلوب از خانواده
2-4- ویژگی های سنت ازدواج
ازدواج در جامعه آرمانی نسبت به سایر جوامع ویژگی های متمایزی دارد که ما در این نوشتار به برخی از آنها اشاره می کنیم:
2-4-1-.تقدس سنت ازدواج :
از جمله عواملی که در سوق یابی به ازدواج، دوری گزیدن از جایگزین احتمالی، ایجاد آمادگی های فردی و اجتماعی برای مقابله با عوارض و آسیب های احتمالی پیوند زناشویی و در نتیجه، حفظ وتثبیت خانواده، نقشی تعیین کننده دارد، تلقی ارزشی از پیوند زناشویی،و به تعبیری، قداست داشتن آن است. به اعتقاد صاحب نظران، یکی از عوامل مهم سقوط جایگاه خانواده در غرب، فرایند عمومی دنیوی شدن یا تقدس زدایی بوده است که افزون بر دیگر حوزه های حیات اجتماعی، بر نهاد خانواده نیز به شدت تحت تاثیر گذاشته است. در نتیجه این فرایند، ازدواج که پیش تر اقدامی مقدس و دینی تلقی می شد، رفته رفته قداست خود را از دست داد و به یک قرار مدنی صرف مبدل شد.
[1] minochin
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 8 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 35 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 16 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
ذهن آگاهی
2مفهوم ذهن آگاهی
بیر (2003) «ذهن آگاهی» را بهعنوان مشاهده فاقد قضاوت نسبت به جریان در حال پیشرفت درونی و بیرونی محرکها و بروز آنها تعریف کرد. قضاوت نکردن، ذهن آگاهی را پرورش مینهد وقتی شما با وضعیت هیجانی یا فیزیکی سختی روبه ر و میشوید، قضاوت نکردن درباره تجربیات، بیشتر ازآنچه که میبینند و هستید و چیزی که باید باشید، آگاه میشوید. البته این از پذیرش تجربیات لذتآور و دردناک ناشی میشود. پذیرش این نیست که دوباره چیزهایی که ازنظر اخلاقی قابلقبول نیست را تصدیق کنیم، بلکه پذیرش در مورد رفتارها متفاوت است؛ بهعبارتدیگر تغییر همسان پذیرش است اگرچه سریعتر اتفاق میافتد (جانگسمن[1] و همکاران، 2000).
ذهن آگاهی نوعی آگاهی غیر قضاوتی از تجربۀ شخصی است و بدون آنکه قضاوتی در مورد آن صورت گیرد، لحظهبهلحظه آشکار میشود. هرچند هدف اصلی ذهن آگاهی آرامسازی نیست، اما مشاهده رویدادهای منفی درونی بدون هیچگونه قضاوتی درباره آنها، یا برانگیختگی فیزیولوژی باعث بروز آرامش میشود.
ذهن آگاهی مشاهده محرکهای درونی و بیرونی همانگونه که اتفاق میافتد بدون هیچگونه قضاوت و پیشداوری است. ذهن آگاهی مهارتی است که به افراد اجازه مینهد که در زمان حال، حوادث را کمتر از آن میزان که ناراحتکنندهاند، دریافت کنند. وقتی اشخاص نسبت به زمان حال آگاه میشوند دیگر توجه خود را روی گذشته یا آینده معطوف نمیکنند. بیشتر مشکلات روانی معمولاً با حوادثی که درگذشته رویداده یا در آینده اتفاق خواهد افتاد مربوط است. بهعنوانمثال افرادی که افسردهاند درباره گذشته، اغلب احساس پشیمانی و گناه میکنند و کسانی که اضطراب دارند نگرانی از مشکلات آینده باعث ایجاد ترس و دلشوره در آنها میشود.(کابات زین 2005[2]، روبینز[3] 2002، بائر 2003[4]، بورکووک، 2002).
[1] Jongsma
[2] Kabat-Zinn
[3] Robins
[4] Baer
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 6 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 71 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 25 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
امید به زندگی
مفهوم امید به زندگی
امید به زندگی یکی از معیارهای اساسی تعیین سطح کیفیت زندگی در جوامع امروزی محسوب میشود بهطوریکه هر چه طول عمر مردم کشوری بیشتر باشد، آن جامعه را پیشرفتهتر میدانند. بیشترین امید به زندگی مربوط به کشور ژاپن است که متوسط سن مردم آن به بیش از 80 سال میرسد و بعدازآن کشورهایی مثل سنگاپور، استرالیا و کانادا با تفاوت بسیار نزدیکی باهم قرار دارند و کمترین میزان امید به زندگی مربوط به کشورهایی مثل افغانستان و زیمبابوه با متوسط سن کمتر از 40 سال است.
اسناد تاریخی مربوط به صدها سال پیش نشان میدهند متوسط طول عمر برخی افراد در آن زمان، کمتر از 30 سال بوده است حالآنکه در جوامع کنونی این عدد به بیش از 85 سال برای کشورهای پیشرفته میرسد. در کشور ایران سن امید به زندگی برای مردان 70 و برای زنان حدود 73 سال است.
تعریفهای گوناگونی در رابطه با امید به زندگی وجود دارد اما بهطور خلاصه میتوان گفت امید به زندگی متوسط سالهایی است که فرد انتظار دارد، زندگی کند. پیشرفت علم درزمینههای مختلف صنعتی، کشاورزی و پزشکی در چند دهه اخیر نقش بسیار مؤثری در ارتقای سطح کیفیت زندگی و به دنبال آن افزایش طول عمر انسانها ایفا کرده است. این پیشرفتها باعث شده تا متوسط تعداد سالهایی که فرد انتظار دارد زندگی کند.
بهبیاندیگر، اسنایدر و همکارانش (1991) امید را «مجموعهای شناختی میدانند که مبتنی بر احساس موفقیت ناشی از منابع گوناگون (تصمیمهای هدف مدار) و مسیرها (شیوههای انتخابشده برای نیل به اهداف) است.» بنابراین، امید یا تفکر هدف مدار، از دو مؤلفه مرتبط به هم یعنی مسیرهای تفکر و منابع تفکر، تشکیلشده است. «مسیرهای تفکر» انعکاسدهنده ظرفیت فرد برای تولید کانالهای شناختی برای رسیدن به اهدافش است و منابع تفکر هم عبارتاند از افکاری که افراد درباره تواناییها و قابلیتهایشان برای عبور از مسیرهای برگزیده تعریف کردهاند تا به اهدافشان برسند. از طریق ترکیب منابع و مسیرها، میتوان به اهداف رسید. اگر هرکدام از این دو عنصر شناختی وجود نداشته باشند، رسیدن به اهداف غیرممکن است. شواهد تحقیقاتی زیادی وجود دارند که نشان میدهند بین بالا بودن میزان امید افراد و موفقیت آنها در فعالیتهای ورزشی، بالا بودن میزان پیشرفت تحصیلی، سلامت جسمی و روانی بهتر و بیشتر مؤثر بودن روشهای رواندرمانی مورداستفاده در درمان اختلالات، ارتباط وجود دارد (اسنایدر،2002).
ازآنجاکه عناصر دوگانه سازنده امید، یعنی منابع و مسیرها، بیانگر فرآیند افکار هدف مدار میباشند و فکرت هدف مدار هم ازلحاظ نظری نقطه مرکزی و ثقل معنا در زندگی هستند، پس میتوان فرض نمود که تفکر امیدوارانه پیامد اصلی معناداری در زندگی میباشد (اسنایدر و فلدمن، 2005).
2-4-2 نظریه ابعاد امید:
امید شامل شش بعد است که آنها را در کنار هم بناکرده و تغییرات آنها سبب بروز فرآیند امیدواری میگردد:
1 ـ بعد شناختی: فرآیندی است که فرد طی آن آرزو، درک، تصور، یادگیری و قضاوت در مورد موضوع امید را عملی میسازد، این بعد شامل فرآیندی مثل تعریف موضوع امید، کشف واقعی بودن امید، تمیز دادن عوامل ارتقاء دهنده امید از موانع آن و تصویرسازی ذهنی است. در این مرحله فرد به بررسی منابع و محدودیتها پرداخته و توان و قوت خود را بررسی میکند و در صورت عدم توان کافی، موضوع امید را تعدیل و تغییر مینهد یا مورد جدیدی را انتخاب میکند. (اسنایدر[1]، 2000)
2 ـ بعد عاطفی: بر احساسات و روحیات فرد دلالت میکند و شامل جاذبه و کشش یک پیامد خوب، احساس نسبت به اهمیت امید، اعتماد و یا عدم اطمینان میباشد. این بعد بر تمامی فرآیند امید نفوذ دارد و احساسات متفاوتی از دردناک بودن تا آرامش را دربرمیگیرد. (فلدمن[2] و همکاران،2005)
3 ـ بعد رفتاری: این بعد مشتمل بر اعمال و رفتاری است که فرد برای رسیدن به موضوع امید انجام میدهد امید میتواند منجر به افزایش انرژی برای انجام اعمال شود، این اعمال میتواند فیزیولوژیک روانی یا فرهنگی باشد. (اسنایدر[3]، 2000).
4 ـ بعد نسبی: این بعد بر احساس وابستگی و ارتباط با دیگران حکم میکند و شامل تعامل اجتماعی، تقابل برخورد و امنیت و ارتباط با موجودات، افراد و خداوند میباشد (فلدمن[4] و همکاران،2005).
5 ـ بعد زمانی: این بعد بر تجربیات گذشته، حال و آینده توجه دارد، امید اگرچه به آینده است اما گذشته و حال بر فرآیند امید مؤثر است. موضوع امید گاه متوجه زمان خاصی است و گاه اختصاص به زمان خاصی ندارد، برخی کوتاهمدت و برخی طولانیتر میطلبد (فلدمن و همکاران،2005).
6 ـ بعد زمینهای: که مربوط به موقعیت زندگی فرد است که بر امید مؤثر است. بعضی موقعیتها منجر به بروز ناامیدی و یا امید میشوند. (سان دین و همکاران 1989 ص 27) امید بر اساس آگاهی و تجارب فردی بنا میشود و زمینهها و شرایطی هستند که فرصت امید را پدید میآورند مثل فقدانهای جسمی، ناتوانی عملی و ارتباطات و امنیت مالی (فلدمن و همکاران،2005).
[1] Snyder
[2] Feldman
[3] Snyder
[4] Feldman
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 12 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 43 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 25 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
بهزیستی روانشناختی
مفهوم بهزیستی روانشناختی
اغلب اوقات بهزیستی روانشناختی به بهزیستی ذهنی[1] اشاره دارد، اما ممکن است با آن متفاوت باشد. بهزیستی برحسب کیفیت و کمیت مؤلفههایی تعریف میشود که بر اساس آن افراد زندگی خود را لذتبخش میبینند؛ بهعبارتدیگر، اینکه افراد چگونه زندگی خود را ارزیابی میکنند، به بهزیستی مربوط میشود. بهزیستی ذهنی به این حقیقت اشاره دارد که افراد قادر هستند تعیین کنند که آیا به زندگی خوشایند که وابسته به معیارهای موفقیت است رسیدهاند یا خیر. پژوهشها نشان میدهد که بهزیستی شامل تعدادی مؤلفه است و اکثر پژوهشگران آن را یک مؤلفه در نظر میگیرند و برای ارزیابی آن از چند مؤلفه استفاده میکنند. این مؤلفهها به رضایت و شادکامی مربوط میشوند. ارزیابی این مؤلفهها کلی (مانند رضایت از کار) و چندبعدی (مانند عاطفهی مثبت در مقابل عاطفهی منفی) است (دینر، 2000).
هرچند واژههای ذهنی و روانشناختی زمانی که با بهزیستی همراه میشوند، اغلب بهجای هم بکار بردهمیشوند، کیس (2002) بیان کردن که این دو واژه به دو حقیقت کاملاً متفاوت اشاره دارند. اولاً کیس[2] (2002) اظهار کردند که بهزیستی ذهنی این دیدگاه سنتی را در برمیگیرد که بهزیستی «ارزیابی زندگی بر اساس رضایت و تعادل بین عاطفه مثبت و منفی» است. دوماً، بهزیستی ذهنی بر اساس شادکامی، موفقیت خوشایند و پرهیز از درد تعریفشده است. کیس (2002) بیان کردند که بهزیستی روانشناختی «ادراک درگیری مثبت با چالشهای موجود زندگی» است. در این حوزه، بهزیستی روانشناختی بر اساس معنا، درک نفس و سطح عملکرد مشخص میشود.
در تلاش برای فهم و ارزیابی بهتر بهزیستی روانشناختی، ریف (1989، 1995) یک مدل چندبعدی را ارائه داد که بیانگر نظریهی بهزیستی است. مدل ریف برای حل این مشکل به وجود آمد که پژوهشهای قبلی در ارزیابی واقعی بهزیستی با شکست مواجه شده بودند (ریف، 1989). با در نظر گرفتن مشکلات در تعیین ویژگیهای اساسی بهزیستی روانشناختی مثبت در حوزههای پژوهشی، ریف (1989؛ 1995) ارزیابی جامعی از بهزیستی روانشناختی ارائه داد. ریف (1989) به پژوهش در مورد روانشناسی بالینی و رشد همانند پژوهش در مورد سلامت روان پرداخت. با استفاده از دیدگاه روانی – اجتماعی اریکسون[3]، کار نیوگارتن[4] روی تغییر شخصیت در بزرگسالی و دیدگاه آلپورت[5] در مورد رسش، ریف (1989) شش بعد بهزیستی روانشناختی را مشخص کرد. این شش بعد شامل احساس استقلال، تسلط بر محیط، رشد شخصیتی، روابط مثبت با دیگران، داشتن هدف در زندگی و خویشتن پذیری میشوند (ریف 1989؛ 1995).
2-3-2 اجزا و عناصر بهزیستی روانشناختی
با توجه به نقش بسزایی که بهزیستی در ابعاد مختلف زندگی روانی-اجتماعی و حتی جسمی فرد دارد، بدیهی است که هر یک از این ابعاد و مؤلفهها سهم زیادی در بهبود وضعیت روانی و اجتماعی شخص دارند، با این مقدمه کوتاه، به بررسی هر یک از مؤلفهها میپردازیم.
[1].subjective well-being
[2].Keyes
[3].Erikson
[4].Neugarten
[5].Allport
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 11 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 33 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 25 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
درد
تعریف درد
دردهای مزمن به عنوان یکی از مهمترین معضلات پزشکی در تمام جهان می باشند. زیرا سالیانه میلیونها نفر از افراد بشر گرفتار آن می شوند، ولی متاسفانه درمان مناسبی دریافت نمی نمایند. در سراسر دنیا دردهای مزمن مهمترین علت رنج و معلولیت انسانها بوده و به طور جدی بر روی کیفیت زندگی افراد بشر تاثیر میگذارند.
درد کلمه ای است که برای انواع مختلفی از تجربه استفاده می شود و نه تنها به احساس درد، بلکه به چگونگی تاثیر آن بر ما نیز اشاره دارد. بر اساس تعریف انجمن بین المللی درد (IASP): " درد یک تجربه حسی و عاطفی ناخوشایند همراه با یک آسیب بافتی فعال یا بالقوه می باشد یا بدان صورت بیان می گردد"
بطور کلی درد به دو دسته عمده تقسیم بندی می شود: دردهای حاد و دردهای مزمن
درد حاد به دردهایی گفته می شوند که در اثر آسیب به بافتهای بدن و فعال شدن گیرنده های حس درد در محل ضایعه بافتی ایجاد می گردند.
درد مزمن به انحاء متفاوتی تعریف شده است. درد مزمن به دردهایی اطلاق می شود که بیش از یک ماه نسبت به دوره کلی یک بیماری حاد با یک زمان منطقی برای بهبود یک عارضه ادامه داشته باشد(وال1 1984).
1. Wall
وال در تعریف درد مزمن می گوید که چنین دردهایی در واقع " طولانی شدن ساده یک درد حاد نیستند. استرنباخ1 نیز اضافه می کند که اگر چه درد حاد به عنوان علامتی از یک بیماری می باشد، ولی دردهای مزمن خود یک بیماری اند که معمولا از نظر فیزیکی، روانی و اجتماعی، مخرب هستند. از مشکلات همراه با درد مزمن می توان به افسردگی اشاره کرد، همچنین بالمر2 و هیلبرون3 اذعان دارند که از مشکلات دیگر همراه با درد مزمن اضطراب، عصبانیت و خشم می باشند.
مشکلاتی همچون اختلالات خواب، تحریک پذیری و خستگی، سبب کاهش فعالیت و تحمل درد می شوند که این مسایل خود بر مشکلات بیماران مبتلا به درد مزمن می افزایند. وجود دردهای مزمن غیر بدخیم می تواند سبب تغییر در نقش ها، سطوح ارتباط و فعالیت ها در خانواده و سر کار شود، که ین امر ممکن است سبب احساس فقدان و انزوا گردد. علاوه بر تغییرات خانوادگی و شغلی که برای بیمار اهمیت دارد، ممکن است بیمار برای حفظ و ایجاد رابطه با متخصصین سلامتی نیز با مشکل مواجه باشد. اگر چه متخصصین سلامتی مرتبا در حال تلاش اند که از درد این بیماران بکاهند ولی در تسکین کامل درد آنها ناکام مانده اند که این مسئله برای هر دو طرف نا امید کننده می باشد. بنا براین با توجه به این مسئله که پایان درد در بیماران نامعلوم می باشد و درمان های متعددی که بر روی بیماران انجام می شود با موفقیت کمی همراه است باعث افزایش نگرانی های بیمار می گردد. چنین دردهایی غالبا علت فیزیکی مشخصی ندارند و سبب می شوند که حتی در برخی موارد فرد بیمار، به عنوان شخصی که تمارض می نماید، تصور شود.